Şunu aradınız:: engagement (İngilizce - Farsça)

engagement
نامزدی

a little engagement gift.
يه کادوي کوچيک براي نامزديتون

no , its for an engagement .
نه ، براي مراسم نامزديه .

we looked at overall engagement.
ما به دنبال درگیری کلی بودیم

well , i had no pressing engagement .
خب من کاري نداشتم .

engagement . engagementis the foreignrelations concept .
معقول بودن ، اين تنها چيزي است ما زندگي ميکنيم .

but massimo said you announced your engagement .
اما ماسيمو گفت شما نامزدي خودتونو اعلام کرديد .

did you see deed give a girl an engagement ring .
تو ديدي كه ديد به يک دختر حلقه نامزدي بده .

what engagement present osgood gave me a bracelet .
کدوم هديه نامزدي . اين دَسبَندو بهم داد .

but choosing to do so,i guess , is engagement. .
اما به نظر من اينو انتخاب کردن بيشتر معقول به نظر مياد .

my mother sends me the engagement notices for inspiration.
مامانم اينو فرستاده که من اعلاميه نامزدي هارو ببينم و عبرت بگيرم

sorry , i cant . listen , i got a prior engagement .
متاسفم ، من نميتونم گوش کن ، من نامزد دارم .

and when you look at emotional engagement, it was completely different.
و وقتی به درگیری احساسی نگاه کنید داستان کاملا متفاوت است

again , were pretty goodwith engagement outside of our country, .
در ضمن با روابط خارج از کشور مون در زمينه معقول بودن هم خيلي خوب هستيم .

ever since we announced the engagement, he's acted weird.
از زماني که اعلام کرديم نامزديم يه جورايي عجيب شده

rumor has it this is her return engagement . put your hands together .
اين شايعه است که اين اون زن را به کارش برگردونده .

the ring later became, in 2010, the engagement ring of catherine middleton.
حلقه بعدها و در سال ۲۰۱۰ به عنوان حلقهٔ نامزدی کاترین میدلتون مورد استفاده قرار گرفت.

only i have a prior engagement that conflicts with the whole ass kicking thing .
فقط از قبل يک کاري دارم که با اين برنامه ي حال گيري تداخل داره .

", performed here for one week during a long engagement in dublin, in 1850.
شهر دانلیری با جمعیت ۲۳٫۸۵۷ نفر در شهرستان دوبلین در کشور جمهوری ایرلند واقع شده‌است.

the cruiser laid a smoke screen and fled into a fog bank, ending the brief engagement.
درگیری با ایجاد استتار دود توسط نورفولک و فرارش به سمت کرانه‌های مه آلود پایان یافت.