Şunu aradınız:: you are not allowed to smoke here (İngilizce - Farsça)

you are not allowed to sit on that .
شما نباید روی اون بشینین .

you are allowed to smoke . you have ten minutes .
اجازه داريد سيگار بکشيد ده دقيقه فرصت داريد .

reporters are not allowed here .
ببخشيد که بدون اجازه وارد شدم .

when you're not allowed to enter here.
چون شما ها اصلا اجازه ورود نداريد

you are not allowed to login at the moment.
اجازه ندارید که در این لحظه وارد شوید.

subordinates are not allowed to go in.
كساني كه رئيس نيستند نمي تونن برند داخل

you are not allowed to change data in the database.
اجازه ندارید که داده را در دادگان تغییر دهید.

you're definitely not allowed to talk.
تو اجازه‌ي صحبت كردن نداري

im not allowed to date .
من تا اين زمان مجاز نبودم .

root logins are not allowed.
ورود کاربر ارشد اجازه داده نمی‌شود.

a court lady is not allowed to come in here
یک بانوی دربار اجازه ورود به اینجا رو نداره

those talks are not allowed to talk with me .
زبان بي ادب ، فقط مشكلات را اضافه ميكنه .

im not allowed to be honest .
اجازه ندارم صادق باشم .

you are not orcs .
که شما ارک نيستيد .

i'm not allowed to have him.
من حق ندارم ازش نگه داري کنم

general is not allowed to go in.
ژنرال اجازه دخول ندارند

but merchants from the west are not allowed
ولي به تاجرهاي غرب اجازه نميدن مستقيما

were not allowed to talk to the others .
ما نبايد با غريبهها حرف بزنيم .

you are not our tenant
برای درخواستم به کمک نیاز دارم

i was not allowed to speak with anyone.
من اجازه صحبت با کسی را نداشتم