Şunu aradınız:: گوساله (Farsça - İngilizce)

گوساله
calf

گوشت گوساله
veal

بي گوساله .
farrow .

کاغذ پوست گوساله
vellum

گوساله زائيدن .
calve .

موبي . گوساله طلايي .
mooby , the golden calf .

معده‌هاي خشك‌شده گوساله
stomach

حتما خانم , استيک گوساله
yes, ma'am. rib eye, bloody.

كي سوسيس گوساله خواسته بود .
whos got the wiener schnitzel .

گوساله جوان در علفزار چرا ميکنه .
young calf munches on what grows .

استيک گوساله لطفا گرانترين نوع استيک در جهان
i'll have the rib eye, bloody.

پس خزید بسوی خاندان خویش و بیاورد گوساله فربه‌
he went quietly to his wife and returned to his guests with a fat, roasted calf.

100كيلومتر تا گوشت گوساله و سوسيس فاصله داريم .
we 100 kilometres from beers and sausage .

آیا من گوساله را با باز کردن شکم گاو نجات ندادم؟
didn't i save the calf by cutting the cow's stomach open?

من بیرون آوردن گوساله ...از شکم گاو را قبلا دیده ام
i've seen getting a calf out of cow's stomach

در نهان و شتابان نزد كسان خود رفت و گوساله فربهى آورد.
he went quietly to his wife and returned to his guests with a fat, roasted calf.

در exodus ۳۲ هارون بت گوساله طلایی را از حلقه‌های ذوب شده ساخت.
in exodus 32, aaron makes the golden calf from melted earrings.

آن‌گاه پنهانی نزد اهل بیت خود رفت و کباب گوساله فربهی نزد مهمانان باز آورد.
he went quietly to his wife and returned to his guests with a fat, roasted calf.

پس پنهانى به نزد خانواده خود رفت و گوساله فربهى- بريان شده- بياورد.
he went quietly to his wife and returned to his guests with a fat, roasted calf.

گفتند همچنان در خدمت او [گوساله‌] می‌ایستیم تا موسی به نزد ما بازگردد
'we will not cease,' they said, 'to cleave to it, until moses returns to us.')