您搜索了: cylinder jointings (英语 - 波斯语)

cylinder
سیلندر (موتور)

cylinder .
سيلندر .

cylinder head
سرسیلندر

blob cylinder:
لکۀ استوانه‌ای:

what is the cylinder?
اون استوانه چيه؟

to what? the cylinder?
سمت چي؟ استوانه؟ -

metallic cylinder, 24 inches tall,
يه استوانه فلزي نيم متري

each cylinder is a parfait of time.
هر استوانه ، قسمت کاملی از زمان است. هر استوانه ، قسمت کاملی از زمان است.

he says he had to keep the cylinder safe.
مي گه بايد استوانه رو مخفي مي کرده

and another story of the cylinder begins.
و داستان دیگر لوح شروع شد.

the compression in cylinder 3 appears to be low .
تراكم در سيلندر 3 به نظر كم مياد .

another four hours in which i must keep the cylinder
... 4ساعت ديگه بايد استوانه رو

now , wendell , did you inquire about the lock cylinder .
خوب وندل در مورد اون قفل اطلاعاتي بدست آوردي .

so cut out the gibberish and just tell us where the cylinder is.
پس اين مزخرفات رو بس کن و بگو استوانه کجاست؟

in 2002, the oilhead engine had two spark plugs per cylinder.
در سال ۲۰۰۲ موتورهای ایل هد دارای دو جرقه زن برای هر سیلندر بودند.

and last year, the cyrus cylinder went to tehran for the second time.
سال گذشته، لوح کورش برای دومین مرتبه به تهران رفت. سال گذشته، لوح کورش برای دومین مرتبه به تهران رفت. سال گذشته، لوح کورش برای دومین مرتبه به تهران رفت.

for a given volume, the closed cylinder with the smallest surface area has .
سطح و حجم استوانه از گذشته‌های دور برای ریاضی‌دانان معلوم بوده‌است.

because the cylinder account and the hebrew bible account differ in one key respect.
زیرا شرح روی لوح و شرح آن در کتاب تورات در یک جنبه کلیدی متفاوت بود. زیرا شرح روی لوح و شرح آن در کتاب تورات در یک جنبه کلیدی متفاوت بود.

40 years on and we're in 1917, and the cylinder enters a different world.
۴۰ سال بعد در سال ۱۹۱۷، لوح کورش وارد دنیای دیگری شد. ۴۰ سال بعد در سال ۱۹۱۷، لوح کورش وارد دنیای دیگری شد. ۴۰ سال بعد در سال ۱۹۱۷، لوح کورش وارد دنیای دیگری شد.

a cylinder of ice, like gamekeepers popping a spent shotgun shell from the barrel of a drill.
آنها متناوبا"، یک استوانۀ یخی را از لولۀ دستگاه دلر خارج می کنند، مثل پوکۀ فشنگ که از اسلحۀ شکارچی به بیرون پرتاپ می شود. مثل پوکۀ فشنگ که از اسلحۀ شکارچی به بیرون پرتاپ می شود.