您搜索了: established (英语 - 波斯语)

we have established
بناي

connection established.
اتصال برقرار شد

she singlehandedly established .
او يک تنه .

connection already established.
اتصال از قبل برقرار شده بود.

new connection automatically established
name

now that weve established this boy .
حالا كه ما تصديق كرديم كه اين پسر .

no , its not an established song .
نه . ثبت شده نيست .

by undermining all established satisfaction .
با تحليل‌بردن هرگونه رضايتي از وضع موجود به پيش مي‌برد .

by the established house (mecca),
سوگند به آن خانه آباد [خدا]؛

isnt there some very clear and established .
آيا قانون خيلي واضح و محرزي .

and the mountains! - he established them firm:
و كوهها را لنگر آن گردانيد،

and the mountains – how they have been established?
و بسوی کوه‌ها چگونه نشانده شد

the jewish academy was established in tyre in 1071.
معاویه یهودیان زیادی را در تریپولی لبنان سکونت داد.

until i established myself in the mujinju marketplace.
تا اينکه توي بازار موجينجو به شهرت رسيدم

in 1973, he established the shivam mandir in hyderabad.
در سال ۱۹۷۳ ، او شیوا مندیر را در حیدرآباد تاسیس کرد.

his majesty established goguryeo with his determination and tolerance.
عاليجناب گوگوريو را با عزم راسخش و صبر و تحمل ساخت

yi do hyung had established his merchant group by pirating.
يي دو هيونگ مقرر گروه تجاريش رو به وسيله دزدا درست کرده

lm sorry . l thought we already established maureen letham .
ببخشيد . فكر كردم گفتم كه با خانم مآئورين لتام .

worldwide green parties have recently established the global greens.
احزاب سبز در سراسر جهان نیز سبزهای جهانی را تاسیس کردند.

==history==brembo was established in bergamo, italy in 1961.
این شرکت در سال ۱۹۶۱ در برگامو ایتالیا تاسیس شد.