来自专业的译者、企业、网页和免费的翻译库。
the proximity.
بخاطر بعد مسافت
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
shark proximity
نزدیکی کوسه ماهی
最后更新: 2011-10-23
使用频率: 1
质量:
through proximity.
.آدمها به هم جذب بشن
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
plus his proximity to the tape,
به اضافه نزديک بودنش يه نوار
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
proximity alert . proximity alert . prox .
داره نزديک ميشه داره نزديک ميشه .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
timing is important. proximity is important.
زمانبندی مهم است. در جوار افراد بودن مهم است.
最后更新: 2015-10-13
使用频率: 1
质量:
since you are in close proximity to jang bogo.
وقتی که تو داری به جانگ بوگو نزدیک میشی
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
this station is being built here because of its proximity
...اين ايستگاه به اين دليل اينجا ساخته شده که
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
then if the dying one is of those having proximity, –
اما اگر از مقربان باشد،
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量:
his people are always in close proximity to to protect him .
آدماي اون ترسوتر از اون هستند که بتونن جلوش وايسن .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
at the still centre in the proximity of the king all-powerful.
در جايگاه صدق، نزد پادشاهى با اقتدار
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量:
his lord therefore chose him and made him among those deserving his proximity.
باز (چون به درگاه حق نالید) خدایش برگزید و از صالحانش گردانید.
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量:
and indeed for him in our presence are, surely, proximity and an excellent abode.
او راست نزد ما تقرب و بازگشتى نيكو.
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量:
the object being sensed is often referred to as the proximity sensor's target.
شی در حال حس شدن اغلب به عنوان هدف حسگر (sensor target) شناخته می شود.
最后更新: 2016-03-03
使用频率: 1
质量:
and we admitted him into our mercy; indeed he is among those who deserve our proximity.
او را در رحمت خويش داخل كرديم. كه او از شايستگان بود.
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量:
“my lord, bestow me the command and join me with those who deserve your proximity.”
(ابراهیم دست دعا به درگاه خدا برداشت و گفت:) پروردگارا! به من کمال و معرفت مرحمت فرما (تا در پرتو آن، حق را حق و باطل را باطل ببینم، و قدرت بر داوری صحیح در میان بندگانت داشته باشم)، و مرا (در دنیا و آخرت) از زمرهی شایستگان و بایستگان گردان. [[«حُکْماً»: کمال و معرفت. شناخت عمیق همراه با قدرت داوری. کمال علم و عمل. حکمت (نگا: شعراء / 21).]]
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量:
and we bestowed him ishaq, and yaqub the grandson; and we made all of them worthy of our proximity.
ما به ابراهیم اسحاق و یعقوب را به عنوان ارمغانی عطاء کردیم، و همه (ی افراد مذکور، یعنی ابراهیم و لوط و اسحاق و یعقوب) را مردانی شایسته و بایسته نمودیم. [[«نَافِلَةً»: عطیّه. ارمغان. مصدری است همچون (عاقبه) و (عافیه) و مفعول مطلق از غیر لفظ فعل خود، مثل: قَعَدْتُ جُلُوساً. یا حال (اسحاق و یعقوب) است، یا به معنی افزون و زیاد است و حال (یعقوب) میباشد. در این صورت معنی آیه چنین است: ما به ابراهیم برابر دعای خودش (نگا: صافّات / 100) اسحاق را عطاء کردیم، و افزون بر آن نوهاش یعقوب را بدو بخشیدیم، و ... یادآوری: اسماعیل نیز فرزند ابراهیم بوده است. در اینجا یادی از او نشده است، زیرا تولّد او از زن جوانی به نام (هاجر) مایه تعجّب نیست. لیکن تولّد اسحاق از زنی پیر و نازا به نام (ساره) مسأله شگفتی است (نگا: هود / 71 و 72).]]
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量:
transcription of this codon is enabled by proximity of the secis element (selenocysteine incorporation sequence).
رونویسی این کدون توسط تقریبی از secis element (selenocysteine incorporation sequence).
最后更新: 2016-03-03
使用频率: 1
质量:
international electrotechnical commission (iec) 60947-5-2 defines the technical details of proximity sensors.
iec 60947-5-2 جزئیات فنی حسگرهای مجاورتی را بیان کرده است.
最后更新: 2016-03-03
使用频率: 1
质量: