Sie suchten nach: but i made sure not to invite her (Englisch - Persisch)

but i tried not to give up hope. .
ولي سعي کردم نا اميد نشم .

but i decided not to have this treatment.
تصمیم گرفتم که این روش درمانی را نجام ندهم.

but, i made him the king...
اما من ايشون رو به سلطنت رسوندم

but i told her wed manage and not to bother .
ولي من بهش گفته بودم که نبايستي تو زحمت بيافته .

i know , i made sure of it .
ميدونم؛ در مورد اين قضيه مطمئنم .

make sure not to disclose anything
مطمئن شو که چیزی فاش نشه

but i chose not to , because i was in a hurry .
اما من اين كار را نكردم چون عجله داشتم .

but i made a deal with your girlfriend.
. ولي من با دوست دخترت يه معامله کردم

but i couidn't even keep a promise i made to a woman to protect her for life.
اما حتي نتونستم قولي رو كه به زني دادم كه ازش محافظت مي كنم رو نگه دارم

but i made breakfast . my dads famous potatoes .
ولي من صبحونه‌‌ي معروف پدرم را درست كردم .

but i won't reveal that secret since i made a promise to you.
ولي من اون رو نخواهم گفت ، چون با تو پيماني بستم

sorry i wrecked your home , but i made you a new one .
، متاسفم ، من خونه شما را سوزاندم . ولي برايه شما يك نو ش را دادم .

and i got caught but i made a deal and my dad got me off .
و من را گرفت ولي پدرم يک معامله کرد و من را آزاد کرد .

that can't be. i made sure all the horses were there.
اون نمیتونه درست باشه. منمطمئن شدم همه اسبها اونجا هستن

but i made it back in time for finals which is what were all about here at beta , .
اما موفق شدم که بالاخره برگردم براي چيزي که همه ما به خاطرش توي بتا هستيم .

she asked me not to be sad but i cant help it .
ازم خواست نارحت نشم اما نميتونم .

i could have ignored your poem , johnny , but i made a fuss about it for a reason .
من ميتونستم شعرت را نديد بگيرم ، جاني اما بهم ايراد ميگرفتند .

i made a swing , but i fell off it and cut my knee .
من يک تاب درست کردم ولي از روش افتادم و زانوم زخم شد .

i made them not to witness the creation of the heavens and the earth, nor their own creation; nor choose i misleaders for (my) helpers.
[من‌] آنان را نه در آفرينش آسمانها و زمين به شهادت طلبيدم و نه در آفرينش خودشان. و من آن نيستم كه گمراهگران را همكار خود بگيرم.

but i had always felt like, look, you know, i made the best choice i could make given who i was then, given the information i had on hand.
ولی می دونید، همیشه این احساس را داشتم، که با توجه به آدمی که در آن موقع بودم و اطلاعاتی که برام فراهم بود، بهترین تصمیم را گرفتم. که با توجه به آدمی که در آن موقع بودم و اطلاعاتی که برام فراهم بود، بهترین تصمیم را گرفتم. که با توجه به آدمی که در آن موقع بودم و اطلاعاتی که برام فراهم بود، بهترین تصمیم را گرفتم.