Sie suchten nach: in order to stay on (Englisch - Persisch)

in order to do that,
براي اين منظور

and in order to survive .
و براي اينكه بيشتر زنده بمونيم .

in order to keep aaron?
آرون رو سالم نگه داري

"well, in order to reproduce."
"خب به منظور تولید مثل."

he lives off them in order to stay young .
اونا را ميکشه تا بتونه جوان بمونه .

in order to make the jar breathable
برای اینکه کوزه را منفذ دار کنیم

in order to ascend the throne.
بخاطر بر تخت نشستن

in order to be trusted by them , .
و اونها بهش اعتماد كنن .

in order to help you hone your skills
فقط برای اینکه به شما انگیزه بده

but in order to have white hands,
اما دستورالعمل داشتن دست های سفید

and in order to support the resistance , .
، و ادامه پشتيباني از مقاومت .

we need your sacrifices in order to build
ما به فداكاري شما براي تشكيل يك قوم جديد احتياج داريم

in order to benefit you and your cattle.
[تا وسيله‌] استفاده براى شما و دامهايتان باشد.

all right , in order to know you better , .
، خيله خوب براي اينکه همديگه را بهتر بشناسيم .

in order to realize my goals in china,
تا دروازه هاي من به چين تحقق پيدا بکنه

and proove actism , in order to beat proimitate .
، و تمريناتي را که بايد ممنوع کنيم .

i told you to stay on the beach.
. من بهت گفتم توي ساحل بمون

in order for wake-on-lan to work, parts of the network interface need to stay on.
بیدار شدن از شبکه یا همان wake-on-lan را به اختصار wol نیز می‌نامند.

ive decided to stay on till this is done .
تصميم گرفتم تا روشن شدن اين قضيه بمونم .

how do you propose to stay on the horse .
چطور روي اسب مي‌نشينيد .