Results for caution translation from English to Persian

caution
احتیاط

caution .
اخطار کردن به .

take caution.
احتياط كنيد

caution , barbosa .
مراقب باش باربوسا .

a word of caution .
به اخطارها توجه کنيد .

bloody caution! caution!
احتياط! احتياط!

i strongly recommend caution .
توصيه ميكنم كه مواظب خودشون باشن .

but now, a word of caution.
اما حالا، یک گوشزد.

and must be traveled with caution .
و بايد با احتياط طي بشه .

inspires ones own abandonment of caution .
مديون هوشياري خود اين فرد است .

units on west street to use caution .
واحدها در خيابان غربي احتياط كنند .

you must exercise extra caution when trading
موقع تجارت با شيلا تو بايد با هوشياري فوق العاده اي

and must be traveled with caution . with caution .
و بايد با احتياط طي بشه با احتياط .

use caution . these jedi are not to be underestimated .
احتياط کنيد اين جديها نبايد دست کم گرفته شوند .

caution is, in fact, on a series of missions.
«و به بهانهٔ آنکه دوستت دارم همه چیز در جنبش است.

especially, general has caution and restraint to dalsol.
مخصوصا ژنرال كه نسبت به دالسولحساس شده و حتي جلوي برخي از كارهاي اون رو گرفته

back then you learned business from me without any caution.
و تو تجارت رو بدون هيچ گونه احتياطي از من ياد گرفتي

. . .they've kind of already thrown caution to the wind.
اونها يه جورايي بايد پيش بيني متلاطم شدن امواج رو داشته باشند

a little more caution from you . that is no trinket you carry .
يک کم احتياط بيشتر . بخاطر اون شي که همراهت داري .

please use caution as you exit the bus . and dont forget any of your belongings .
لطفا موقع خروج ، احتياط کنيد و وسايلتون را جا نگذاريد .