Results for factors involved in the migration... translation from English to Persian

in the checking process
بررسی های مختلف اتفاق می افته

no need to be involved in the decision making process.
. لازم نيست درگير تصميم گيريها باشي

in the process of killing,
اما من مي دونم كه

i don't know how to get involved in that process.
نمی دونم چه جوری می تونم این روند رو انجام بدم.

if we get involved in the political strife
اگه ما درگير دعواهاي سياسي بشيم

and pharmacy who was involved in the sulfur duck case
و داروخانه با این مورد درگیر بوده را جمع کنید

i cant get involved in this .
من نميتونم وارد اين قضيه بشم .

are you involved involved in what .
تو هم دست داري دست تو چي .

a lot of autorities are involved in.
قدرت هاي زيادي داخل كار خواهند شد

crawford also was involved in the discovery of the element strontium.
همچنین کرافورد در کشف عنصر استرانسیوم نیز درگیر شد.

i don't have ego involved in this.
من این غرور را ندارم که کاری با این داشته باشم.

and then unama became involved in afghanistan.
بعد هم ماموریت کمکی سازمان ملل متحد در افغانستان به ما ملحق شد.

don't get yourself involved in this, too
شما هم نباید خودتان را درگیر این موضوع کنید

cannot be involved in any kind of political activity
نمي توني در هيچ يك از امور ساسيدخالت كنه اينه كه

after seth , you were involved in every investigation .
بعد از استيف ، تو هر تحقيقاتي شما هم بوديد .

dont leave , please . i cant get involved in this .
خواهش ميکنم ، نرو . من خودمو درگير اين نميکنم .

agent miller , we shouldnt get involved in domestic shit .
مامور ميلر ، ما نبايد خودمون را درگير مسايل خانوادگي بكنيم .

specifically, the devices involved in this architectural implementation are:
به طور خاص، دستگاه های درگیر در این اجرای معماری عبارتند از:

it also is involved in olfaction, instinct, and sexual behavior.
این بافت همچنین در بویایی، غریزه، و رفتار جنسی نقش دارد.

maybe there's a little change i can get involved in.
شاید من هم میتونستم درگیر کمی تغییر بشوم.