人が翻訳した例文から、翻訳方法を学びます。
プロの翻訳者、企業、ウェブページから自由に利用できる翻訳レポジトリまで。
no need to be involved in the decision making process.
. لازم نيست درگير تصميم گيريها باشي
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
i don't know how to get involved in that process.
نمی دونم چه جوری می تونم این روند رو انجام بدم.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
if we get involved in the political strife
اگه ما درگير دعواهاي سياسي بشيم
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
and pharmacy who was involved in the sulfur duck case
و داروخانه با این مورد درگیر بوده را جمع کنید
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
i cant get involved in this .
من نميتونم وارد اين قضيه بشم .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
are you involved involved in what .
تو هم دست داري دست تو چي .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
a lot of autorities are involved in.
قدرت هاي زيادي داخل كار خواهند شد
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
crawford also was involved in the discovery of the element strontium.
همچنین کرافورد در کشف عنصر استرانسیوم نیز درگیر شد.
最終更新: 2016-03-03
使用頻度: 1
品質:
four soldiers suspected of being involved in the rape have been detained.
چهار سرباز مظنون به دست داشتن در این تجاوز دستگیر شدهاند.
最終更新: 2016-03-03
使用頻度: 1
品質:
and then unama became involved in afghanistan.
بعد هم ماموریت کمکی سازمان ملل متحد در افغانستان به ما ملحق شد.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
don't get yourself involved in this, too
شما هم نباید خودتان را درگیر این موضوع کنید
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
at various stages, spain and india were involved in the development program.
هند و اسپانیا نیز در مراحل بعدی درگیر توسعهٔ این طرح شدند.
最終更新: 2016-03-03
使用頻度: 1
品質:
after seth , you were involved in every investigation .
بعد از استيف ، تو هر تحقيقاتي شما هم بوديد .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
dont leave , please . i cant get involved in this .
خواهش ميکنم ، نرو . من خودمو درگير اين نميکنم .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
===kinetics===is the study of the forces involved in the production of movements.
مطالعه نیروهای دخیل در تولید این حرکت هاست.
最終更新: 2016-03-03
使用頻度: 1
品質:
specifically, the devices involved in this architectural implementation are:
به طور خاص، دستگاه های درگیر در این اجرای معماری عبارتند از:
最終更新: 2018-07-10
使用頻度: 1
品質:
参照:
in truth, bcci had been involved in the purchase of fgb/first american from the beginning.
این بانک همچنین با سرمایه ۲۰ میلیارد دلار آمریکا هفتمین بانک جهان از لحاظ میزان سرمایه بود.
最終更新: 2016-03-03
使用頻度: 1
品質:
参照:
maybe there's a little change i can get involved in.
شاید من هم میتونستم درگیر کمی تغییر بشوم.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
参照:
one is called reln -- it's involved in early developmental cues.
یکیش نامیده میشه reln—اون شامل سرنخهای توسعه ای اولیه است.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
参照:
ace2 receptors are highly expressed in the heart and are involved in heart function.
گیرندههای ace2 در قلب فراوان هستند و در فعالیت قلب نقش دارند.
最終更新: 2020-08-25
使用頻度: 1
品質:
参照: