Results for i need a vacation someone kidnap ... translation from English to Persian

you need a vacation . now .
وتو الان به يک مرخصي احتياج داري .

i need a box .
من يک جعبه .

� i need a hero watching over me � .
من يک قهرمان ميخوام از من محافظت کن .

i need a drink .
من نوشيدني ميخوام .

so , i need a ride .
من هوس ماشين سواري کردم .

i need a cool code name.
منم يه اسم مستعار ميخوام

geeks win i need a beer .
گيک برنده شد من يک مشروب ميخوام .

compass . i need a compass .
قطب نما . من قطب نما نياز دارم .

ah filthy pig i need a beer .
آه ، خوک کثيف . من يک آبجو ميخوام .

damn doctors say i need a transplant.
. دکتراي لعنتي گفتن بايد پيوند بزنم

all right . lord i need a miracle .
باشه ، خدايا . يک معجزه كن .

and in that i need a surgery lexicon.
و در درون آن، به یک دفتر لغات جامع جراحی.

i need a drink to nurse my disappointment.
بايد شراب بخورم تا ياسم رو از بين ببرم

- i need a word with you. - come in.
- بايد با شما صحبت كنم - بيا تو

i need a magnetometer , i need a side scan sonar .
من ميخوام که هم مغناطيس سنج داشته باشه هم يک دستگاه کاشف زير دريايي .

i need a box of biscuits . i need a box of biscuits .
من يک جعبه بيسكوييت ميخوام .

im done with her . please , i need a place to crash .
من باهاش تموم کردم . لطفا ، من يک جا براي خواب ميخوام .