Results for intensify translation from English to Persian

intensify .
شديد شدن .

but he remains put, clicking away, as the clashes intensify:
یک گلوله از روی شانه‌اش می‌گذرد.

how should we be searching for daisies, and should we intensify the search?
مارگولیس که از محققان دانشگاه بوستون بود به نظریه گایا علاقه‌مند شده بود.

the foam roller introduces instability to your exercises, which will intensify the engagement of your core muscles. working out on a stable surface can eventually become too easy; by adding a foam roller, the instability requires you to engage your joints and deeper lying muscles to help you maintain your balance. after mastering certain exercises on a stable surface, add a roller so that holding the position is more challenging. keep your lower back static and maintain a neutral spine so that y
فوم غلتک باعث ایجاد بی ثباتی در تمرینات شما می شود که درگیری عضلات مرکزی بدن شما را تشدید می کند. کار بر روی یک سطح پایدار در نهایت می تواند بسیار آسان شود. با اضافه کردن یک غلتک فوم، بی ثباتی شما را ملزم می کند که مفاصل و ماهیچه های خوابیده عمیق تری را درگیر کنید تا به شما در حفظ تعادل کمک کند. پس از تسلط بر برخی تمرینات روی یک سطح ثابت، یک غلتک اضافه کنید تا حفظ موقعیت چالش برانگیزتر باشد. کمر خود را ثابت نگه دارید و ستون فقرات را خنثی نگه دارید تا y