Results for kill them with success bury them ... translation from English to Persian

service with a smile .
ارائه خدمت همراه با لبخند .

id kill them with my bare hands .
من اونا را با دستام ميكشم .

if you defeat them with a sword,
اگه اونا رو با يك شمشير شكستشون بدين

and defeat them with a surprise attack.
و اونها رو با يک حمله غافلگير کننده شکست خواهد داد

we must supply them with a hundred horses
ما بايد براي اونها 100 اسب تهيه کنيم

and stabs them with a needle right here .
و اونها را با يک سوزن سرنگ که درست اينجا ميزده زخمي ميکرده .

or ill take them with a coffee into the courtyard .
، يا با يک قهوه توي حياط .

charge them with what .
به چه جرمي متهم شون کنيم .

handle them with care!
!با احتياط جابجاشون کنيد! /با احتياط بهشون دست بزنيد

walks up to the car , approaches them with a flashlight , .
بعد پياده شده و با چراغ قوه .

and covered them with torment.
آن را فرو پوشاند آنچه می‌بایست آن را فرو پوشاند. [[«غَشّی»: فرا گرفت. دربر گرفت. پوشاند. «مَا»: مراد هول و هراس و سنگها و دیگر چیزها است. این واژه می‌تواند فاعل و یا مفعول به باشد.]]

and bear patiently what they say and avoid them with a becoming avoidance.
در برابر چیزهائی که می‌گویند شکیبائی کن، و به گونه‌ی پسندیده از ایشان دوری کن. [[«مَا یَقُولُونَ»: مراد یاوه‌سرائیهای کافران و مشرکان است. «أُهْجُرْهُمْ»: به ترک ایشان بگوی. از آنان دوری کن. «هَجْراً جَمِیلاً»: دوری و رویگردانی زیبا و پسندیده. یعنی در مسیر دعوت گاهی لازم است به گونه محترمانه و شایسته، از بدگوئی دشمنان رویگردان شد، و بدون عتاب و انتقام موقّتاً به ترک ایشان گفت.]]

we distinguished them with a distinct quality: the remembrance of the home.
آنان را خصلت پاكدلى بخشيديم تا ياد قيامت كنند.