Results for lighting translation from English to Persian

lighting
آذرخش

lighting .
روشنائي .

flat lighting
سایه روشن یکدست

automotive lighting
سیستم روشنایی وسایل نقلیه موتوری

indirect lighting .
نور غير مستقيم .

magic lighting effect
اثر روشنایی

hows the lighting textures .
نور پردازي و جلوه هاش چه جوريه .

then, at the lighting eve?
پس مراسم چي ميشه؟

boy: it's lighting up.
پسر:این روشن میشه.

make and take a run lighting .
سرت را بالا بگير . داري ميريزي .

great lighting . like a tomb .
چه رعد و برقي مثل قبرستون ميمونه .

the lighting has to be started,
مراسم نور افكني ديگه بايد شروع بشه

you have the torch lighting your ki .
بايد چراغها را با نيروي درونيت روشن کني .

is the lighting preparation going well?
برنامه چراغاني خوب پيش ميره؟

- pleasant? - the lighting that you came,
- شاد؟- در مراسمي كه داشتيد

but now im all about lighting design .
ولي الان دارم روي طراحي نورپردازي کار ميکنم .

the lighting thing , whatever you call that .
اون وسيله نوري حالا هرچي بهش ميگين .

safety lighting is the most practical application.
روشنایی سالم بیشترین تقاضای کاربردی را دارد.

for the lighting, he went there to inspect.
رفته اونجا تا اوضاع رو برايمراسم چراغاني بررسي كنه

so rest while people are doing the lighting.
پس تا زماني كه مردم مشغول كارهاي نو افكني هستندبهتره كه استراحت كنيد