Results for resist and bite translation from English to Persian

i will dance and resist and dance and persist and dance.
خواهم رقصید وایستادگی خواهم کرد و خواهم رقصید و پافشاری خواهم کرد و خواهم رقصید.

if you dont go and bite her , ill kill her .
اگه نري پايين و گازش نگيري خودم ميکشمش .

your sorry little butts this morning and bite down hard .
و محکم بزنيم به زمين .

keep in mind, a furious mouse will turn around and bite the cat.
يادتون باشه، كه يك موش خشمگين مي تونه حتي يه گربه رو هم گاز بگيره

go back to them. we will come upon them with troops they cannot resist; and we will expel them from there, disgraced and humiliated.”
[اكنون‌] به سوى آنها بازگرد كه قطعا سپاهيانى برسرشان مى‌آوريم كه در برابر آنها تاب ايستادگى نداشته باشند و از آن ديار به خوارى و زبونى بيرونشان مى‌كنيم

return unto them. we verily shall come unto them with hosts that they cannot resist, and we shall drive them out from thence with shame, and they will be abased.
[اكنون‌] به سوى آنها بازگرد كه قطعا سپاهيانى برسرشان مى‌آوريم كه در برابر آنها تاب ايستادگى نداشته باشند و از آن ديار به خوارى و زبونى بيرونشان مى‌كنيم

and the first mate wisely resists and doesn't untie odysseus.
و دستیار اول هوشمندانه مقاومت کرد و طناب ادیسه رو باز نکرد.

return thou to them; we shall assuredly come against them with hosts they have not power to resist, and we shall expel them from there, abased and utterly humbled.'
[اكنون‌] به سوى آنها بازگرد كه قطعا سپاهيانى برسرشان مى‌آوريم كه در برابر آنها تاب ايستادگى نداشته باشند و از آن ديار به خوارى و زبونى بيرونشان مى‌كنيم

outraged by the decision to evict them from the site, the 75 indigenous people living in maracanã village decided to resist and did not do it on their own, as fluminense federal university professor fernanda sánchez reported on the blog da raquel rolnik:
البته چنین کاری به تنهایی انجام‌پذیر نبود چنان‌که فرناندا سانچز، استاد دانشگاه فدرال فلومیننز در وبلاگ da raquel rolnik می‌گوید:

you get 12 tourists packed into a zodiac, floating in these icy waters, and a leopard seal comes up and bites the pontoon.
شما دوازده گردشگر را در داخل يك قايق زودیاک مي‌گذاريد، كه در اين آبهای یخی شناور است، و یک فک پلنگی مي‌آيد و قايق شناور را گاز مي‌گيرد.

[then sulaiman (solomon) said to the chief of her messengers who brought the present]: "go back to them. we verily shall come to them with hosts that they cannot resist, and we shall drive them out from there in disgrace, and they will be abased."
[اكنون‌] به سوى آنها بازگرد كه قطعا سپاهيانى برسرشان مى‌آوريم كه در برابر آنها تاب ايستادگى نداشته باشند و از آن ديار به خوارى و زبونى بيرونشان مى‌كنيم