Results for scraping translation from English to Persian

keep scraping till lm satisfied .
به تراشيدن ادامه بده تا من خوب راضي بشم .

and bowing and scraping and adoration .
تعظيم کردن ، ته مونده بودن و نيايش طراحي شد .

had the same tone as a wave scraping against sand .
مشابه صداييه كه موج روي شنها درست ميكنه .

of scraping a cheese grater against my forehead .
بايد جلوي صورتم پنير رنده ميکردم .

i punched him out when we were scraping the valley floor .
وقتي داشتيم از روي دره رد ميشديم انداختمش بيرون .

and scraping a dull blade of a rusty knife around your scalp .
و دو تيغه زنگ زده چاقو پوست سرت را بکنه وتيکه تيکه کنهپ .

it took me almost 10 years of scraping till i found my first haul .
اولين باري که تونستم يک چيز درست و حسابي پيدا کنم ، 10 سال بود که داشتم ميگشتم .

bioerosion through time has produced a magnificent record of borings, gnawings, scratchings and scrapings on hard substrates.
bioerosion از طریق زمان، ثبت باشکوهی از لانه‌ها، scratching: gnawings، خزندگان بر روی بسترهای سخت کرده است.