Results for stretching translation from English to Persian

just keep stretching .
به گرم کردن ادامه بده .

stretching on forever .
كوشش تا ابد .

no , i didnt . i was just stretching .
نه ، نگفتم . فقط کش و قوس اومدم .

if i want some stretching tips , ill call you .
اگه من تذکرهاي طولاني تو را بخوام بهت ميگم .

friends might be stretching it a little .
شايد کمي طول بکشه .

im here just taking a stroll , stretching my legs .
من اينجا هستم تنها براي درمان پاهايم .

that is why i want to grab the hands that yeo mi eul is stretching out.
اين همي ون دليليه که من ميگم در خواست کمک اونو قبو.ل کنيم

as a result, the tension in such strings is independent of the amount of stretching.
در نتیجه، کشش در بیشتر طناب‌ها مستقل از مقدار ارتجاع است.

the recovery of muscle spindle sensitivity following stretching is promoted by isometric but not by dynamic muscle contractions
the recovery of muscle spindle sensitivity following stretching is promoted by isometric but not by dynamic muscle contractions

i was amazed by the sky in the afternoon, it was a combination of blue and white stretching to the horizon.
بعد از طهر، از تماشای آسمان شگفت‌زده شدم، ترکیبی از رنگ‌های آبی و سفید در افق کشیده شده بودند.

stretching about across and covering an area of 470,000 km2, olympia undae is the largest continuous dune field on mars.
تپه‌زار المپیا (olympia undae) یک دشت بزرگ با تپه‌های ماسه‌ای در سیاره بهرام (مریخ) است.

and let not thine hand be chained to thy neck, nor stretch it forth to the utmost stretching, lest thou sit down reproached, impoverished.
دست خود را بر گردن خویش بسته مدار (و از کمک به دیگران خودداری مکن و بخیل مباش،) و آن را فوق‌العاده گشاده مساز (و بذل و بخشش بی‌حساب مکن و اسراف مورز، بدان گونه) که سبب شود از کار بمانی و مورد ملامت (این و آن) قرار گیری و لخت و غمناک گردی. [[«مَغْلُولَةً»: در غُل و زنجیر. بسته. «لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَی عُنُقِکَ»: کنایه از بخل و تنگچشمی است. «لا تَبْسُطْهَا»: آن را گسترده و باز مگردان. کنایه از اسراف و تبذیر است. «تَقْعُدَ»: بشوی. بگردی. «مَلُوماً»: سرزنش شده و لومه شده. «مَحْسُوراً»: لخت و بی‌چیز. درمانده و اندوهناک.]]

as he pulls out of his dive and rises just above her on outstretched wings, she either ignores him or turns over to fly upside down, stretching out her talons.
این عقاب بال‌های بلند و پهن، پاهایی بلند و پوشیده از پر و دمی به شکل گوه یا لوزی دارد که تشخیص آن را حتی برای افراد غیرکارشناس بسیار ساده می‌سازد.

generally, the techniques involve stretching, elongation by the use of small weights, or increasing the bloodflow and/or blood pressure in the penis.
به طور کلی، این روش‌ها با کش آوردن، کشیدن با استفاده از وزنه‌های کوچک، یا افزایش جریان خون/فشار خون در آلت سر و کار دارند.

and then, finally, there's this idea -- stretching the sort of paradigm a little bit -- but the idea of the mystery box.
و سرانجام اینکه این ایده وجود دارد -- اگرچه چهارچوبش اندکی کش آمده باشد اما این ایده همان ایده جعبه اسرار است

there are very industrious experiments being built on earth -- one called ligo -- which will detect deviations in the squeezing and stretching of space at less than the fraction of a nucleus of an atom over four kilometers.
اینجا روی زمین آزمایشی بسیار سخت کوشانه در حال ساخته شدن است -- که آن را لایگو می نامند-- که در واقع می تواند انحراف در انقباض و انبساط عالم را تشخیص دهد و با دقتی معادل یک هسته اتم از فاصله 4 کیلومتری این کار را می کند.

and do not make your hand to be shackled to your neck nor stretch it forth to the utmost (limit) of its stretching forth, lest you should (afterwards) sit down blamed, stripped off.
دست خود را بر گردن خویش بسته مدار (و از کمک به دیگران خودداری مکن و بخیل مباش،) و آن را فوق‌العاده گشاده مساز (و بذل و بخشش بی‌حساب مکن و اسراف مورز، بدان گونه) که سبب شود از کار بمانی و مورد ملامت (این و آن) قرار گیری و لخت و غمناک گردی. [[«مَغْلُولَةً»: در غُل و زنجیر. بسته. «لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَی عُنُقِکَ»: کنایه از بخل و تنگچشمی است. «لا تَبْسُطْهَا»: آن را گسترده و باز مگردان. کنایه از اسراف و تبذیر است. «تَقْعُدَ»: بشوی. بگردی. «مَلُوماً»: سرزنش شده و لومه شده. «مَحْسُوراً»: لخت و بی‌چیز. درمانده و اندوهناک.]]