Results for then they pull out translation from English to Persian

they pull me out .
مردم منو بيارن بيرون .

then they all come out here .
و حالا همشون اينجا اومدن .

and then they are .
و دوباره .

even then they say:
[و می‌دانستیم که‌] اینان خواهند گفت

wouldn't they pull out themselves?
اونا نمي خوان خودشون رو بيرون بکشن ؟

kim doham? then, they found out?
كيم دوهام؟پس، فهميدند؟

and then they can kiss .
بعد از اون ميتونن همديگه را ببوسن .

and then they got hungry .
و بعد اونا شروع کردن به گشنه شدن .

well , then they bite yours .
خوب ، بعدش اونا مال تو را گاز ميگيرند .

- then? - they are enemies.
- خوب؟ - اونها با هم دشمن هستند

- then? - they won't talk.
- خوب؟- اونها حرف نمي زنند

and then they shall enter hell,
آنگاه به يقين، آنان به جهنم درآيند.

then they give you, "get ready."
یک دفعه اعلام می‌کنن: "آماده باش"

then they advanced toward him, hastening.
آنها با سرعت به او روی آوردند.

and when they find them they pull them out and they pin them to the wall like butterflies.
و آنها را پیدا می کنند و بیرون می کشند و آنها را مثل پروانه ها به دیوار الصاق می کنند.

every time i think that im out , they pull me back in .
همش فكر ميكنم كه من بيرون بودم و اونا منو به داخل كشوندن .

so when you squish your shoulders, they pull on a bicycle cable.
بدین صورت که وقتی شما شانۀ خود را جمع می کنید، آنها یک تسمه دوچرخه را می کشند.