Usted buscó: when anger rises, think of the consequences (Inglés - Persa)

think of the island
جزيره رو تشبيه کنيد

think of the children.
اين فکر بچه گونه است

now , when we think of the term greek olympiad , .
حالا ، وقتي که ما به کلمه المپيک يوناني فکر ميکنيم .

think of one of the letters.
به یکی از حرف ها فکر کن.

i will not think of the shame .
من به شرمساري فکر نميکنم .

i can't think of the answer
من نمیتونم به جواب فکر کنم

think of the dream , gray . how they died .
ياد اون خواب بيفت گري چه جوري مردند .

and think of the laptop as a vaccine.
و به لپ تاپ بعنوان یک واکسن نگاه کنید.

think of one of the letters in the title.
به یکی از حرف های اسمش فکر کن.

i think of the great indian mathematician, ramanujan.
یک مثال خوب در این زمینه رامان‌جان، ریاضیدان بزرگ هندی است.

think of the empire state building, the rockefeller center.
به ساختمان امپایر استیت ”empire state” , مرکزراکفلر “ rockefeller center “ فکر کنید.

because think of the picture -- not the word, the picture.
چون فکر کردن به تصویر، نه به این واژه، بلکه به این تصویر.

think of the collective anger in tahrir square, which brought down a dictator.
به خشم مشترکی که در میدان تحریر مصر بود فکر کنید، که باعث سقوط یک دیکتاتور شد.

and when you think of the fabric of the brain, the structure, how is it built? what is the pattern of the carpet?
و وقتی که درباره بافت مغز فکر می‌کنید، این ساختار، چطور ساخته می‌شود؟ الگوی فرش آن چیست؟

just think of the benefits when it comes to jobs, productivity, employment, child nutrition, maternal mortality, literacy and much, much more.
فقط به منافع فکر کنید وقتی حرف مشاغل، بهره وری، استخدام، تغذیۀ کودکان، مرگ و میر مادران، سواد، و خیلی خیلی های دیگه پیش می یاد.

and yet when i think of the poverty of society which doesn't give freedom to its people, i don't admire those buildings.
و درعین حال من هنگامی که به فقر جامعه ای فکر می کنم که به مردم خود آزادی نمی دهد , من آن ساختمان ها را تحسین نمی کنم.

then see the nature of the consequence for those warned,
(همه را تکذیب کردند) پس بنگر تا عاقبت کار آن امتهای بیم داده شده (گمراه) به چه (سختی و هلاکت) انجامید.

said moosa, “i did that at a time when i was unaware of the consequences.” (in anger – see verse 28:15)
(موسی) گفت: «من آن کار را انجام دادم در حالی که از بی‌خبران بودم!

and when they feared the consequences thereof and saw that they had gone astray, they said: unless our lord have mercy on us and forgive us, we verily are of the lost.
هنگامی که پشیمان و سرگردان شدند و دانستند که گمراه گشته‌اند، گفتند: اگر پروردگارمان بر ما رحم نکند و ما را نیامرزد، بیگمان از زیانکاران خواهیم بود. [[«سُقِطَ فِی أَیْدِیهِمْ»: بسی پشیمان شدند و افسوس فراوان خوردند. در اصل دست خود را گاز گرفتن و چانه بر دست ندامت افگندن است. واژه (فی) به معنی (عَلی) است.]]

and when i think of the filmmakers who exist out there now who would have been silenced, you know -- who have been silenced in the past -- it's a very exciting thing.
و وقتی به فیلم سازهایی فکر می کنم که بیرون حضور دارند و ساکت مانده اند و می دانید قبلا ساکت نگهداشته شده بودند به نظرم اتفاق بسیار هیجان انگیزی است