Hai cercato la traduzione di hasty da Inglese a Persiano

hasty .
دست پاچه .

dont be hasty .
عجول نباش .

don't be hasty.
عجول نباش.

they were hasty words .
اون موقع عصباني بودم .

yet you love this hasty world
[اینکه می پندارید قیامتی در کار نیست] این چنین نیست، بلکه شما عاشق ایندنیای زودگذر هستید،

now , dont be hasty , master meriadoc .
عجول نباش ، ارباب مريادوک .

was set free after a hasty trial .
بعدا آزاد شده بود .

forgive me. i was hasty in my joy.....
من رو ببخشيد. من در كارهايم شتاب زده عمل كردم

is it much further brurahroom . dont be hasty .
خيلي مونده برسيم . عجول نباش .

just not be too hasty . the way i see it , .
عجله نكن . اون جوري كه من ميبينم .

we should not arrive to such a hasty conclusion.
.ما نبايد به يه همچين پايان شتابزده اي برسيم

dont be so hasty . we can work this out like gentlemen .
خيلي عجول نباش . ما متونيم مثل اشراف زادگان مشكل را حل كنيم .

but we will not waste our strength in hasty action.
اما با اعمال شتاب زده خود را ضعيف نميكنيم

man prays for evil as he prays for good, for man is hasty.
انسان (بر اثر شتابزدگی)، بدیها را طلب می‌کند آن گونه که نیکیها را می‌طلبد؛ و انسان، همیشه عجول بوده است!

so take no hasty action against them; their days are numbered.
(ای پیغمبر! از کفر ایشان دلتنگ مباش، و در نزول عذاب) بر آنان شتاب مکن. ما تمام اعمال ایشان را دقیقاً محاسبه می‌کنیم (و جزای کارهایشان را خواهیم داد). [[«نَعُدُّ»: می‌شماریم. حساب می‌کنیم.]]

man prayeth for evil as he prayeth for good; for man was ever hasty.
انسان (بر اثر شتابزدگی)، بدیها را طلب می‌کند آن گونه که نیکیها را می‌طلبد؛ و انسان، همیشه عجول بوده است!

:and the night:and the fields:and the flowers,:and the rocks that hasty day forsook.
وی در سال ۱۳۵۰ به شرکت مخابرات ایران انتقال یافت و در سال ۱۳۵۷ از خدمت دولتی بازنشسته شد.