검색어: assumptions (영어 - 페르시아어)

assumptions
پیش‌فرض

stop making assumptions.
فرضيات را رها کن.

yes . its a lot of assumptions .
بله اين همش فرضياته .

my leg is on fire no assumptions .
پام آتش گرفته گمان نکنم .

you make two assumptions, ms. dunham,
شما دوتا فرضيه رو مطرح کردين خانم دانم -

it is too early for such assumptions.
براي چنين فرضي هنوز زوده

you've really got to just throw your assumptions out the door.
شما واقعا یادگرفتید فقط مفروضات خود را از در به بیرون پرتاب کنید.

absurd . eisenschimls book is full research and badly wrong assumptions .
بي معنيه . تحقيقات کامل کتاب و فرضيه هاي نادرست .

my years as a mystic have made me question almost all my assumptions.
سالهايي كه مثل يك عارف زندگي كردم باعث شد كه من تقريبا همه فرضياتم را زير سوال ببرم

this chapter introduces the basic simplifying assumptions and some applications to typical forming processes.
به عنوان مثال می توان به کشش ورق روی یک پانچ گنبدی شکل، کشیدن یک دیسک دایره ای شکل برای تشکیل یک فنجان استوانه ای و فرآیندهای لوله سازی مانند شعله ور شدن و گردن کردن اشاره کرد.

the size of this limit heavily depends on the assumptions made about the properties of dense matter.
اندازه این حد نیز به میزان زیادی به فرضیاتی که در مورد خواص یک ماده چگال در نظر گرفته شده‌اند بستگی دارد.

in fact, the week afterwards, some tax cuts were done that made the situation even worse than their assumptions.
در عمل، چند هفته بعد، یک مقدار مالیات ها کسر شد که شرایط رو از اون چیزی که فکر می کردند بدتر کرد.

and indeed iblis made his assumptions regarding them seem true, so they all followed him except the group of muslims.
(آری) بیقین، ابلیس گمان خود را درباره آنها محقّق یافت که همگی از او پیروی کردند جز گروه اندکی از مؤمنان!

we had a financial regulatory regime based on the assumptions that traders were rational creatures who wouldn't do anything stupid.
ما یک رژیم منظیم اقتصادی داشتیم بر اساس فرض و گمان و بازرگان ها هم موجودات منطقی ای بودند که کار احمقانه ای انجام نمی دادند.

basically, the experimental method of science rests on two assumptions regarding variables (mill, 1986/1846):
اساسا، روش تجربی علم بر دو فرضیه مربوط به متغیرها استوار است (mill، 1986/1846):

i've always written primarily about architecture, about buildings, and writing about architecture is based on certain assumptions.
من عمدتا در باره‌ی معماری می‌نویسم، درباره‌ی ساختمان‌ها، و نوشتن درباره‌ی معماری بر فرضیات مشخصی استوارست.

== underlying assumptions ==the big bang theory depends on two major assumptions: the universality of physical laws and the cosmological principle.
نظریه مهبانگ بر دو فرض اساسی استوار است: جهان شمول بودن قوانین فیزیکی و اصل کیهان‌شناختی.

assumption
پیش‌فرض