Je was op zoek naar: collaborators (Engels - Perzisch)

collaborators .
همدستان .

who the collaborators .
از کي حرف ميزني از همدستاش .

one of your collaborators .
دکترتوکيلت .

also its about the collaborators .
و در مورد ياورانش .

we care less about her than the collaborators .
از همه مهمتر براي ما همدستاشند .

i wonder how many of us have, or dare to have, such collaborators.
در عجبم چند تا از ما چنین همکارانی داشته یا جرأت داشتنش را داریم. در عجبم چند تا از ما چنین همکارانی داشته یا جرأت داشتنش را داریم.

so i started working with this thing, with a bunch of collaborators.
در نتیجه با یه مشت همکار، دست به کار شدیم.

so one of my colleagues up the road and his collaborators have built such a detector.
یکی از همکاران من که آخر همین خیابان کار می کند با کمک همکارانش یک آشکارگر ساخته اند.

and at the same time there was a revolution in social thought of john locke and his collaborators.
و در همان زمان انقلابی در فکر اجتماعی توسط جان لاک و همکارانش رخ داده بود.

robin and i, acting as collaborators, keep the landscape of the projects tilted towards completion.
من و رابین، به عنوان دو همکار، چشم انداز پروژه ها را به سمت کامل شدن هدایت می کنیم.

so one of the best parts of my job is working with really great patients who are also our research collaborators.
بدین ترتیب یکی از بهترین بخشهای کار من سر و کار داشتن با بیماران واقعا" خوب است کسانیکه همکاران تحقیقاتی ما نیز هستند.

creative director angus wall and his collaborators received the 2011 emmy award for main title design for their work on the sequence.
مدیر نوآوری آنگوس وال و همکارانش موفق به دریافت جایزهٔ امی برای بهترین تیتراژ اصلی برای این مجموعه در سال ۲۰۱۱ شدند.

the method is largely due to the work of lev pontryagin and his collaborators in the soviet union and richard bellman in the united states.
این شیوه به طور عمده ناشی از کار لو پونتریاگین و همکارانش در اتحاد شوروی و ریچارد بلمن در آمریکا است.

this red dot marks the great basin of north america, and i'm involved with an alpine biodiversity project there with some collaborators.
اين نقطه قرمز رنگ منطقه " گرت بسين" در شمال آمريكا رو نشون ميده. منم با تعدادي از همكارام در اونجا مشغول انجام يه پروژه متنوع زيستي هستم .

and in the next few minutes, i'll tell you about some of these technologies, which are currently under development in my lab and the labs of my collaborators.
در چند دقیقه آینده در مورد برخی از این فناوری ها صحبت میکنم. فناوری هایی که اکنون در آزمایشگاه من و همکارانم در حال توسعه هستند.

mark cutkosky at stanford university, one of my collaborators, is an extraordinary engineer who developed this technique called shape deposition manufacturing, where he can imbed claws right into an artificial foot.
"مارک کاتکوسکی" در دانشگاه استنفورد یکی از همکاران من که یک مهندس فوق العاده است کسی که این تکنیکی را توسعه داد که "ساخت رسوبگيري شكل نامیده می شود، كه در آن او چنگک ها را درست به یک پای مصنوعی مي‌افزاید.

at the present time, my collaborators and i, what we're aiming for is much more modest -- just to find partial connectomes of tiny chunks of mouse and human brain.
در زمان حاضر، آنچه من و همکارانم برایش تلاش میکنیم هدفی بسیار فروتنانه تر از این است -- یافتن کانکتوم های جزئی از قطعات کوچکی از مغز موش و انسان.

it's being led by one of our collaborators, alan horsager at usc, and being sought to be commercialized by a start-up company eos neuroscience, which is funded by the nih.
این تحقیقات توسط یکی از همکاران ما، alan horsager در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی هدایت می‌شه، و دنبال این هستیم که به آن توسط تاسیس شرکت علوم اعصاب بنام eos جنبه تجاری بدهیم، که هزینه آن توسط انستیتوی ملی سلامتی تامین می‌شه.

* francesca neri as selena perrini, the wife of claudio and secret collaborator.
* فرانچسکا نری در نقش selena perrini, the wife of claudio and secret collaborator.