Je was op zoek naar: physiologically (Engels - Perzisch)

it appeared that bats are well adapted to covs anatomically and physiologically.
به نظر می‌رسد خفاش‌ها از نظر آناتومی و فیزیولوژیکی به خوبی با covها سازگار شده‌اند.

because if you don't have that sameness, physiologically, you're going to be sick or you're going to die.
چون اگر فردی اون یکنواختی رو از نظر فیزیولوژیکی نداشته باشه، مریض میشه یا میمیره.

physiologically, there also are differences on two key hormones: testosterone, which is the dominance hormone, and cortisol, which is the stress hormone.
از نظر فیزیولوژیکی، تفاوت‌هایی هم وجود داره میان دو هورمون کلیدی: تستسترون، که هورمون تسلط و برتری‌ست، و کورتیزول، که هورمون استرس و تنش‌ست.

micrornas (mirnas) are small non coding single stranded rna molecules that are physiologically produced in eukaryotic cells to regulate or mostly down regulate genes by pairing with their complementary base sequence in related mrna molecules in the cytoplasm. it has been reported that other than its function in many physiological cell processes, dysregulation of mirnas plays a role in the development of many diseases. in this short review, the association between mirnas and some male reproductiv
micrornaها (mirnas) مولکول‌های کوچک rna تک رشته‌ای غیر کدکننده هستند که از نظر فیزیولوژیکی در سلول‌های یوکاریوتی تولید می‌شوند تا با جفت شدن با توالی پایه مکمل خود در مولکول‌های mrna مرتبط در سیتوپلاسم، ژن‌ها را تنظیم یا عمدتاً کاهش دهند. گزارش شده است که غیر از عملکرد آن در بسیاری از فرآیندهای سلولی فیزیولوژیکی، اختلال در تنظیم mirna ها در ایجاد بسیاری از بیماری ها نقش دارد. در این بررسی کوتاه، ارتباط بین mirna ها و برخی از تولید مثل مردان