Je was op zoek naar: سرپوش (Perzisch - Engels)

سرپوش .
cap .

بدون سرپوش .
inoperculate .

سرپوش سه گوش .
tricuspid valve .

آندرس ، سرپوش .
anders , the lid .

سرپوش را بگذاريد .
put the lid on .

ولي من روش سرپوش ميذارم
but i will cover it!

"اين با ترفند سرپوش گذاشته شده."
it's riddled with gimmicks."

شايد بزرگترين سرپوش گذاريدر تاريخ بشري باش .
witness the greatest coverup in human history .

شايد بزرگترين سرپوش گذاري در تاريخ بشري باش .
witness the greatest coverup in human history .

- چرا گيرو بايد رو گناه يانگ سرپوش بذاره؟- گمشو
- why does giroo have to cover jang's fault? - get out!

اين انفجار روي دزديده شدن پلوتونيوم سرپوش ميذاره .
the expiosion covers up the theft of the piutonium .

اين آتش بر آنها سرپوش است [و راه گريز ندارد]
(and) vaults them over

همه مي خوان با استفاده از عشق رو همه چي سرپوش بذارن
the love, everyone insists to ignore everything.

بسته هايي که شما دريافت کردين شامل يک سرپوش کوچک آهني هست .
the package youve just received contains a small metal valve .

چون سرپوش گذاشتن بر آن ارزانتر از حفاظت زنان تمام ميشود .
covering it up is less expensive than protecting these women .

ببخش ، فراموش کن ، و بيشتر مربا بخور شيشه به سرپوش گفت .
forgive , forget , and eat more jam , the jar said on the lid .

اين پروژه تو مثل يک بهونه براي سرپوش گذاشتن را يک چيزي ميمونه .
this project of yours feels like an excuse to get laid .

، کسي حرفت را باور نميکنه . ولي اينطوري ميشه روي همه چيز سرپوش گذاشت .
nobody will believe you but it doesnt matter .

دراين مورد، چند سرپوش ساده ماژيك به دست كرده است كه احتمالا تشخيص داده ايد.
in this case, he's wearing simple marker caps that you may recognize.

و فکر می کنم، با تمام مسائلی که درحیطۀ علمی موجوده، یکی از بهترین کارهایی که می تونیم بکنیم اینه که سرپوش را برداریم، به دقت بررسی کنیم و نگاهی عمیق داشته باشیم.
and i think, with all of the problems in science, one of the best things that we can do is to lift up the lid, finger around in the mechanics and peer in.