You searched for: be out of domething (Engelska - Persiska)

i may be out of line,
شايد درست نباشه

he must be out of his mind.
حتما حالش خوش نبوده است

yes . well be out of your way .
بله ما از سر راهتون میریم کنار .

you must be out of your mind."
شما باید عقلتون رو از دست داده باشید . "

jang will be out of this crisis.
مي تونه خودش رو از بهران نجات بده

i'll be out of your hair soon.
نميخوام موي دماغت بشم ,زود از اينجا مرخص ميشم

didn't you want to be out of this.
مي خواستيد كه خارج از ماجرا باشيد

i may be out of line in saying this,
من خارج از خط گفتم

gotta be out by the end of the month .
بايد تا آخر ماه تخيله کنيم .

in a few days , it will be out of control .
در عرض چند روز ، بيماري از کنترل خارج خواهد شد .

i'll be out of gyehru for a while.
براي زمان كوتاهي مي رم گيه رو

robot will never be out of communications with usr .
روباط شما هيچ وقت ارتباطشو با سازمان رباط هاي امريکا از دست نميده .

i'll be out first.
من اول ميرم بيرون

how would you get back youd already be out of air .
چطور ميخواي برگردي . نفست تموم ميشه .

well be out of your way in a couple of days . okay .
ما تا چند روز آينده از خونه تو ميريم بيرون . باشه .

isnt it a bit late to be out .
يه کم ديروقت نيست که بيرون باشي .

but you must be out of your mind to make such a reckless move.
تو اين حرکت بي ملاحظه رو کردي

my secretary's gonna be out.
منشي من اخراج شده

one person will be out of this process if she gets wrong this time
یک نفر در این مرحله رد میشود اگر این دفعه اشتباه کند

but you're sure it's ok for me to be out of bed?
مطمئني برام خوبه از بسترم بيام بيرون؟