Results for coming apart translation from English to Persian

apart .
سوا .

coming out
بیرون آمدن

coming out.
منو بكش بالا

baby coming!
بچه داره به دنيا مياد

- turk. - coming.
‏- ترک.‏ ‏- دارم ميام.‏

apart hotel
هتل آپارتمان

beckys coming .
هان بكي هم ميادش .

–songyi–coming .
سونگ يي دارم ميام .

man with feet apart
constellation name (optional)

arms and legs apart .
دستها و پاها باز .

the plane came apart
هواپيما جداشد

and broke apart over .
و تکه تکه شد .

hey , your book fell apart .
هي ، کتابت تکه پاره شد .

apart from when im naked .
بعدشم تازه بايد لختم بشم .

well , apart from my uniform .
خوب ، جدا از لباس کارم .

- i just... - apart from that!
- من فقط...- بجز اين

apart from being really cold .
واقعا سرماي بدي اينجا شروع شده .

lt cant last . lts falling apart .
نميتونه آخرش باشه . اون از هم جدا شده است .

lf something should keep us apart .
اگه چيزي ما را از هم جدا کرد .

and how far apart are they coming?
از كي اينجا افتادي ؟