Results for inferior translation from English to Persian

inferior .
درجه دوم .

especially inferior work .
مخصوصا يک کار نامرغوب .

especially work of inferior quality .
مخصوصا يك كار نامرغوب .

limit superior and limit inferior
حد سوپریمم

to expose oneself to an inferior .
که آدم خودشو بده دست يک زيردست .

if ju mong is so inferior and useless,
كه اگر جومانگ اينقدر بي فايده و بي دست و پا است

one cannot consider what is obviously inferior .
کسي نميتونه تصور بکنه کدوم يکي آشکارا پست تره .

than to bang this guy , whos obviously far inferior .
برو طرف را جوري به گا بده که بزاره از دستت در بره .

its better to die than to be the inferior ones .
مردن بهتر از يک ساعت زندگيه .

a younger man who's inferior in martial arts.
یک مرد جوان که درهنرهای رزمی درجه دوئه

we exterminate what is inferior and increase what is useful .
ما نواقص را از بين ميبريم و سودمندي را افزايش ميدهيم .

on what basis do you say these are of inferior quality?
چطور مي توني بگي كه كيفيت اينها خوب نيست؟

as a general, how can you speak such weak and inferior words?
?به عنوان يك ژنرال چطور ميتوني اين كلمات پست و ضعيف رو به زبون بياري

it's like having your car stolen. it's an inferior option.
این مثل اینست که ماشین شما دزدیده شود. یک گزینه فرعی است.

and in our society, we have a strong belief that synthetic happiness is of an inferior kind.
در جامعه ما اعتقاد بر این است که شادی مصنوعی به خوبی شادی طبیعی نیست.

* evolution is not a progression from inferior to superior organisms, and it also does not necessarily result in an increase in complexity.
یک استدلال معمول علیه تکامل این است که آنتروپی طبق قانون دوم ترمودینامیک با زمان افزایش می‌یابد و در نتیجه تکامل نمی‌تواند پیچیدگی بیشتر ایجاد کند.

as a consumer's income increases the demand of the cheap cars will decrease, while demand of costly cars will increase, so cheap cars are inferior goods.
علت کاهش تقاضا این است که مصرف کنندگان با افزایش درآمدشان به جای مصرف آن کالا روی به مصرف کالاهایی می‌آورند که کیفیت بالاتری داشته باشند.

but this complement may be much inferior to what, with other laws and institutions, the nature of its soil, climate, and situation might admit of."
اما این تعریف شاید بسیار پائین تر از دیگر قوانین و نهادها، ماهیت خاک، آب و هوای، و موقعیت ها پذیرفته شده باشد.

when he was trading fours with me, improvising versus memorized, his language areas lit up, his broca's area, which is inferior frontal gyrus on the left.
وقتی که با من ضرب میگرفت، در حالت بداهه نوازی در مقایسه با وقتی که از حفظ می نواخت ناحیه مربوط به زبان او روشن میشود؛ ناحیه بروکا، که همان ناحیه تحتانی چین پیشانی میباشد در سمت چپ.

and wherefore did you not say when you entered your garden: it is as allah has pleased, there is no power save in allah? if you consider me to be inferior to you in wealth and children,
و تو چرا وقتی به باغ خود درآمدی نگفتی که همه چیز به خواست خداست و جز قدرت خدا قوه‌ای نیست؟ اگر تو مرا از خود به مال و فرزند کمتر دانی (به خود مغرور مشو که).