Results for it reduces the work others have t... translation from English to Persian

the work i have to do here...
كاري كه من بايد در اينجا انجام بدم...

i have to do this
من مجبورم این کار رو بکنم

gonna have to do .
ميخوايي اينکارو بکني .

i have to do it!
من بايد اين كار رو بكنم

all you have to do is .
همه کارهايي که بايد انجام بدي .

do i have to do that?
من مجبورم این کار را بکنم؟

while others have to try all their lives .
در حالي که برخي سعي ميکنند تا در زندگي آن را داشته باشند .

i dont have to do anything .
من مجبور به كاري نيستم .

carson , i have to do this .
کارسون من باید این کار را بکنم .

and i have to do it alone.
و به تنهايي

- i have to do this.- why?
‏- ببین، من باید این کار رو بکنم.‏ ‏- چرا؟

are things you have to do , right .
چيزي هست که مجبور باشي انجامش بدي .

we have to do real-time competition."
ما مجبوریم رقابت بلادرنگ انجام دهیم."

if your words are right, do others have to die because of it?
اگر حرف تو درست باشه، چه ضرورتی داره که‎ ‎ دیگران به خاطر اون کشته بشن؟

and we can't wait for the other guy. we have to do it ourselves.
ما نمی توانیم منتظر دیگران باشیم ، ما باید این کار را خودمان انجام دهیم

so again, you have to do some detective work here.
پس بازهم، مجبورید یک کارکارآگاهی بکنید اینجا.

i had to do all the work .
من بايد همه کارارو بکنم .

and others have shattered their works into pieces among themselves; all have to return to us.
(امّا با وجود این وحدت ملّت و وحدت آئین، برخیها گوش به رهنمودهای آسمانی نداده و) کار (دین و آئین) خویش را در میان خود به تفرقه انداخته و (می‌اندازند و گروه گروه شده و می‌شوند و سرانجام) همگی به سوی ما برمی‌گردند (و ما به حساب اعمالشان می‌رسیم). [[«تَقَطَّعُوا»: از هم گسیختند، و انگار هر یک قطعه و تکّه‌ای با خود بردند. «أَمْرَهُمْ»: مراد کار و بار دین انسانها است که در اصول یکی بوده و توسّط انبیاء خدا در طول زمان به مردمان رسانده شده است.]]

i have work to do . i have to find the seventh and eighth spirits .
بهتره به کارم برگردم بايد هفتمين و هشتمين روح را پيدا کنم .

l`m just here to do the work .
من اينجام که کارارو انجام بدم .