Results for برایشان translation from Persian to Portuguese

برایشان هم اهمیتی هم ندارد
eles não querem saber.

پس بگزارید برایشان خوش امد گویی کنیم
vamos lá acolhê-los bem!

ایشان برایشان روزی‌ای معلوم است؛
estes terão o sustento estipulado.

و آن‌گاه که پیامبران برایشان وقت مقرر گردد.
e quando os mensageiros forem citados!

و برایشان نام نیک در میان آیندگان باقی گذاردیم.
e os fizemos passar para a posteridade.

و برایشان مهلت می‌دهیم. بی‌گمان کید من پای‌برجاست.
e os tolerarei, porque o meu plano é firme.

منافقان را نوید ده که برایشان عذابی دردناک است.
adverte os hipócritas de que sofrerão um doloroso castigo.

بلکه حق را برایشان آورده‌ایم، و آنان دروغگو هستند
nós trazemos-lhes a verdade, porém, sem dúvida que são embusteiros!

حال آنکه رانده‌شدگانند، و برایشان عذابی دایم و خالص است.
como repulsa, e terão um sofrimento permanente.

راه آنانکه برایشان روزی فرستادی نه راه غضب‌شدگان و نه راه گمگشتگان‌
À senda dos que agraciaste, não à dos abominados, nem à dos extraviados.

و برایشان مهلت می‌دهم. به‌راستی مَکر من پایدار و استوار است.
e lhes concederemos folgança, porque o meu plano é firme.

برایشان نزد پروردگارشان درجات و پوشش و روزی‌ای گرامی و پرکرامت است.
estes são os verdadeiros fiéis, que terão graus de honra junto ao seu senhor, indulgências e um magnífico sustento.

این (بهره‌ی دنیوی) متاعی است اندک و برایشان عذابی است پر درد.
seus prazeres são transitórios, e sofrerão um severo castigo.

و چون به ایشان پیمانه دهند یا برایشان [کالایی‌] برکشند، کم می‌گذارند
porém, quando eles medem ou pesam para os demais, burlam-nos.

«سپس به‌درستی برایشان اعلان کردم و در نهان و پنهان برایشان همی اندرز دادم.»
depois os exortei palatina e privativamente,

باغ‌های با درختان سر‌درهم جاودان، حال آنکه درب‌ها(شان) برایشان بس گشوده‌است.
são os jardins do Éden, cujas portas lhes serão abertas.

با خانواده‌هايشان همدردي و برايشان طلب صبر ميکنيم.
os nossos corações e orações estão com as suas famílias.