Usted buscó: numerical modelling to set up a virtual labora... (Inglés - Persa)

i need you to set up a game .
بايد يک بازي جديد را شروع کني .

she came to bull to set up a job .
اون اومد تا يک كار براي بول دست و پا كنه .

he plans to set up a base in chunghae
مثل اينکه ميخواد چونگايي روبکنه پايگاهش

and set up a tent .
و یه خیمه برپا کنین .

dilger set up a laboratory in his home in chevy chase, maryland.
دیلگر یک آزمایشگاه در خانه‌اش در maryland به راه انداخت.

even if he has no inclination to set up a country,
حتي اگه تمايلي براي ايجاد يک کشور براي خود نداشته باشد

here to set up field operations .
اومديم كه به زخمي‌ها كمك كنيم .

set up a scholarship in his name. .
و به اسمش يک بورس درست ميكنيم .

and he set up a meeting between them .
و جیمی ترتیب یه ملاقات را میده .

and let me set up a corner in my room .
و اجازه ميداد يک گوشه اتاقم اونو برپا کنم .

feng37 set up a blog called tiananmen 2.0.
بلاگری به نام فنگ 37 بلاگی به نام تیانانمن 2 راه اندازی کرده است.

have set up a secret base in the far out region .
يک پايگاه مخفي در منطقه دور دست در طرف .

*how to set up dial in audio conferencing for lync.
* how to set up dial in audio conferencing for lync.

all agents are required to set up a backup blood supply in case we're wounded.
تمام مامورها بايد چند واحد خون ذخيره براي مواقعي که زخمي ميشن بدن

that civilian is still a prisoner . set up a brig inside .
اين فرد هنوز يک زندانيه يک سلول براش درست کنين .

for information on how to set up gpg-agent, see %1
جهت اطلاعات پیرامون چگونگی برپایی عامل gpg ، به% 1 مراجعه کنید

i'll ask a couple of my sons to set up the canvases here.
از دو پسرانم درخواست میکنم که دو تا بوم نقاشی را نصب کنند.

then shall it be said to them: where is that which you used to set up
آن گاه بدیشان می‌گویند: آن چیزهائی را که انباز خدا می‌کردید (و می‌پرستیدید) کجایند؟ [[«کُنتُمْ تُشْرِکُونَ»: انباز خدا می‌دانستید. مراد از انباز قرار دادن، پرستیدن است.]]

all men must leave the city , go across the river , set up a new line of defense .
همه مردا بايد شهرو ترک کنند؛ برن اطراف رودخونه و يک خط جديد را براي دفاع تشکيل بدند .

they have set up a kinship between him and the jinn; and the jinn know that they shall be arraigned.
آنان معتقد به خویشاوندی و نزدیکی میان خدا و جنّیان هستند. در صورتی که جنّیان می‌دانند که مشرکان (و هم خودشان، اگر شرک بورزند، در میان دوزخ) حاضر آورده می‌شوند. [[«جَعَلُوا»: مراد از ضمیر (و) مشرکان عرب است. «الْجِنَّةِ»: جنّیان. مراد شیاطین است. «إِنَّهُمْ»: که ایشان. مراد مشرکان عرب، یا جنّیان است. «لَمُحْضَرُونَ»: (نگا: روم / 16، سبأ / 38، یس / 32 و 53، صافّات / 127). «نَسَباً»: خویشی و خویشاوندی. قرابت و نسبت. مثلاً می‌گفتند: اهریمن و یزدان دو برادر یکدیگرند. اهریمن شَرور و لئیم، و یزدان بزرگوار و کریم است. اهریمن و یزدان شریک همدیگرند. اهریمن خالق شرّ و یزدان خالق خیر است.]]